داستان کوتاه و عاشقانه ی خیانت

ساخت وبلاگ

داستان کوتاه و عاشقانه ی خیانت

داستان کوتاه و عاشقانه ی خیانت

یه پسر بود که زندگی ساده و معمولی داشت
اصلا نمی دونست عشق چیه عاشق به کی می گن
تا حالا هم هیچکس رو بیشتر از خودش دوست نداشته بود
و هرکی رو هم که میدید داره به خاطر عشقش گریه میکنه بهش میخندید
هرکی که می ومد بهش می گفت من یکی رو دوست دارم
بهش می گفت دوست داشتن و عاشقی مال تو کتاب ها و فیلم هاست….

کلبه عاشقانه پسرتنها...
ما را در سایت کلبه عاشقانه پسرتنها دنبال می کنید

برچسب : داستان کوتاه و عاشقانه ی خیانت, نویسنده : مسعود تنها horiya-love بازدید : 959 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت: 21:27