کلبه عاشقانه پسرتنها

متن مرتبط با «اگر بمانی یا بروی» در سایت کلبه عاشقانه پسرتنها نوشته شده است

آهسته تر بیا...

  •   آهسته تر بیا...   آهسته تر بیا غوغا نکن که دلم با شور دردناک نفس های گرم تو بی تاب می شود . آهسته تر بیا،دلواپسم نکن، برای خاطره بازی فرصت ، همیشه هست . وقتی تو می رسی احساس می کنم سکوت می شکند ثانیه ها گرم می شوند فاصله ، از لای انتظار پنجره فرار می کند آغوش می شود تمام تنم از نگاه تو جایی برای کلام نیست خاطره ، خود با تمام آنچه هست میان چشم های عاشق ما حرف می زند و آرام برگ می خورد وقتی تو می رسی زندگی ، با تو می رسد لبخند ، با تو می رسد احساس می کنم جایی ، میان پلک های مدام اضطراب برای ما ساخته اند احساس می کنم ما را درون هاله ای از عطر و آرزو انداخته اند . وقتی تو می رسی عاشق تر از همیشه ی حرف ها،حرف می زنم شیرین تر از همیشه ی بغض ها،بغض می کنم وقتی تو می رسی من، به تمام آنچه دوست دارمَش می رسم... ,آهسته تر بیا... ...ادامه مطلب

  • خدایا عاشقم کرد و ، کنار من نمی مونه

  • خدایا عاشقم کرد و ، کنار من نمی مونه     خدایا عاشقم کرد و ، کنار من نمی مونه داره دل می کنه میره ، بهم میگه پشیمونه خدایا عاشقم کرد و ، حالا از بودنم سیره دلی که عاشق من بود ، یه جای دیگه ای گیره خودش با من نمی مونه ، میگه تقدیر ما اینه میذاره گردن قسمت ، گناهش رو نمی بینه چه حالی دارم این شب ها ، چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز، ازت بیزار بیزارم تو تعبیر کدوم خوابی؟ کدوم کابوس سرگردون؟ چقد دل می بری ساده ، چقد دل می کنی آسون کدوم مهمون ناخونده ، منو از قلب تو رونده؟ نگاتو کی ازم دزدید؟ دل من رو کی سوزونده؟ خودش با من نمی مونه ، میگه تقدیر ما اینه میذاره گردن قسمت ، گناهش رو نمی بینه چه حالی دارم این شب ها ، چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز ، ازت بیزار بیزارم خدایا عاشقم کرد و ، حالا از بودنم سیره دلی که عاشق من بود ، یه جای دیگه ای گیره خودش با من نمی مونه ، میگه تقدیر ما اینه میذاره گردن قسمت ، گناهش رو نمی بینه چه حالی دارم این شب ها ، چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز، ازت بیزار بیزارم ,خدایا عاشقم کرد و ، کنار من نمی مونه ...ادامه مطلب

  • اگر بمانی یا بروی

  • اگر بمانی یا بروی در این روزهای تابستانی پس ممکن است خورشید را هم با خود ببری و تمام پرندگانی را که پرواز می کردند در اسمان تابستان و عشقمان را که می شناختیم و قبلهایمان را که در اوج بودند وقتی که روز جوان بود وقتی که شب دراز بود و ماه ارام ایستاده بود برای اواز پرنده شب اگر بروی اگر بروی اگر بروی ولی اگر بمانی برایت روزی خواهم ساخت بی هیچ شباهت به هیچ روز دیگری که تاکنون بوده است یا خواهد بود ,اگر بمانی یا بروی ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه و عاشقانه ی خیانت

  • داستان کوتاه و عاشقانه ی خیانت   یه پسر بود که زندگی ساده و معمولی داشتاصلا نمی دونست عشق چیه عاشق به کی می گنتا حالا هم هیچکس رو بیشتر از خودش دوست نداشته بودو هرکی رو هم که میدید داره به خاطر عشقش گریه میکنه بهش میخندیدهرکی که می ومد بهش می گفت من یکی رو دوست دارمبهش می گفت دوست داشتن و عاشقی مال تو کتاب ها و فیلم هاست….,داستان کوتاه و عاشقانه ی خیانت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها